گفتی که بیا به سر دویدم##پیغام تو را به جان شنیدم
تو بودی و باغ سایه گل##من بودم و مست آن گل و مل
آن مل که به جام دیده ات بود##در ساغر چشم خیره ات بود
گل بود و تو بودی و نگاهت##من بودم و قرص روی ماهت
آن نغمه بلبل و ترانه ##بخشید شکوه شاعرانه
... خواندی تو سرود مهربانی##خواندم من از آنچه را که دانی
دستان تو گرم و پرحرارت##بوسیدم اشان به حکم عادت
گفتی تو به من زقصه دل##عشقی که در او نموده منزل
من نیز به تو امید دارم ##از عشق خودم نوید دادم
نصویر دو قلب و گاسه وتیر ##بر روی درخت گردوی پیر
کندیم به یاد عشق جاوید ##در پرتو نور و مهر خورشید
آن تیر نگاه آتشین بود##در مردم چشم در کمین بود
این دل که به تیر تو فنا شد ##بی مرحم و صل کی دوا شد
نظرات شما عزیزان:
ع.تلاش 
ساعت20:09---3 مهر 1390
جالب شعر است. جاوید جان امید که این فعالیت تان ادامه داشته باشد